سبک زندگی
لحاظ فرهنگی هر خانواده ای قوانین و شرایط خاص خودش را دارد این بدان معناست که گاهی دو خانواده از لحاظ فرهنگی و تفاوت فرهنگی کاملا مشابه هم هستند و هماهنگی فرهنگی دارند و مشکلی ندارند و عروس و داماد تمام شرایط و فرهنگی را دارند اما وقتی وارد زندگی هم میشوند به مسائلی بر خورد میکنند که روبرو شدن با آنها برایشان بسیار سخت است و زمان میبرد که بتوانند به شرایط هم عادت کنند. چرا که دو طرف با همین فرهنگ خانوادگی بزرگ شدهاند و دل کندن از آن برای هر کدام سخت است. از این موضوع به عنوان سبک زندگی فردی نامبرده میشود.
گاهی ممکن است عروس با مواجه شدن با خانواده داماد و رفتارهای خاص آنها که قطعاً برای آنها مرسوم شده و مسئله خاصی نیست، نتواند کنار بیاید و حتی سعی کند که بخواهد آن را تغییر بدهد . همینطور در خصوص خانواده شوهر، ممکن است آنها رفتارهایی را از عروس خود ببیند که برایشان نا مأنوس باشد و درصدد مقابله با آن نیز برآیند!
اما باید دانست که هیچ کدام از طرفین نمیتوانند خلق و خو و فرهنگ ذاتی را که در تار و پود زندگی عجین شده را تغییر دهند و درصدد از بین بردن آن باشند! بنابراین باید یا خودشان را به شرایط وفق دهند و یا با آن کنار بیایند. راه وفق هم به این معنی نیست که فرد خودش را مثل آنها کند . نه ، بلکه باید راه حلی که میتواند از اثرات مخرب آن سبک در زندگی زوج یا خانوادهها بکاهد!
ممکن است کسی که از خارج به این خانواده پیوسته در ابتدا دچار بحران شود و نتواند رفتارهای متقابل را هضم کند . اما این موضوع کم کم با گذشت زمان، و درک شرایط خاص هر خانواده حل میشود. در ذیل به چند نمونه از این امر میپردازم تا بهتر تفهیم شود:
+ مثلاً گاهی در یک خانواده به فرزندان اهمیت بیشتری داده می شود و به اصلاح فرزند سالاریست اما در یک خانواده دیگر این اهمیت کمتر است و فرزند در جایگاههای بعدیست.
+ گاهی در یک خانواده همه همدیگر را با خانم و آقا صدا میزنند و در یک خانواده همچین امری مرسوم نیست.
+
گاهی در یک خانواده همه با هم خودمونی هستند اما در خانوادهای دیگر رابطهها کنترل شده است.
+ گاهی در یک خانواده فحش و ناسزا همچون گفتن جوک و حرفهای روزمره است اما در خانواده دیگر اصلاً فحش معنایی ندارد .
+ در بعضی خانوادهها پدر نقش پررنگی را دارد و در بعضی خانوادهها مادر و بعضی هم فرزندان.
+ در بعضی خانوادهها مادر یا پدر بسیار دلسوز فرزندانش است و همه کاری برای آنها میکند از هر فداکاری و جانگذشتگی دریغ نمیکند اما در بعضی خانوادهها این امر تعریف نشده و مادر و گاهی پدر اهمیت زیادی به زندگی فرزندانش نمیدهد.
+در بعضی خانوادهها رقص و شادی ، کشیدن قلیون و مواد مخدر استفاده از مشروبات الکلی و ... در مجالس بزم و مهمونیها متداول است اما در بعضی خانوادهها این امربسیار منفور است.
+ در بعضی خانوادهها پدر و مادر همیشه در حال بحث و جنگ و دعوا و کتک کاری بودهاند اما در بعضی خانوادهها پدر و مادر همیشه عاشق هم بودهاند و دعوای خانوادگی نقشی نداشته. مشخص است که فرزندان گروه اول عصبی هستند و فرزندان گروه دوم آرامش دارند و نمیدانند عصبی بودن یعنی چه!
+ در بعضی خانوادهها مادر و پدر تمام سعی خود را برای تربیت فرزندان به کار بردهاند و به اصطلاح برای فرزندانشان وقت گذاشتهاند اما در بعضی خانوادهها فرزندان به حال خود رها شده و فقط نیازهای اولیه و ثانویه آنها برطرف شده و فرزندان با محیط اجتماعی بزرگ شدهاند.
+ در بعضی خانوادهها آزادی معنای خاص خودش را داشته اما در بعضی خانوادهها آزادی و رفتار با افراد فامیل و دیگران هیچ حد و مرزی ندارد.
+ حتی نحوه پوشش افراد در یک خانواده تعریف شده است و اصلاً مادر یا دختران آزاد نمیگردند اما در یک خانواده دختران و مادر همه نوع پوششی را جلوی افراد دیگر خانواده دارند و حد و مرزی ندارند و به اصطلاح راحتند.
+ در بعضی خانوادهها احترام به پدر و مادر و خواهر و برادر جایگاه خاصی دارد اما در بعضی خانوادهها این امر اهمیتی ندارد.
+ در بعضی خانوادهها پدر همیشه کمکرسان مادر بوده و کارهای منزل را انجام میداده اما در بعضی خانوادهها پدر دست به سیاه و سفید نمیزده است.
این امور و مسائل دیگر همگی نشات گرفته از فرهنگ خاص یک خانواده است که در هر خانوادهای متفاوت است.