وبلاگ محمد حسن زاده (3)

به وبلاگ بنده خوش آمدید

وبلاگ محمد حسن زاده (3)

به وبلاگ بنده خوش آمدید

در این وبلاگ مطالبی که ارائه می‌شود جنبه عمومی داشته و فرد خاصی مد نظر نیست. امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد توجه واقع شود.

پیوندها

مقصر کیست؟

سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۳۲ ب.ظ

پدر در اتاقی با تلفن صحبت می‌کرد و مادر برای سرزدن غذای در حال سوختنش در آشپزخانه مشغول بود . کودکشان سرگرم بازی . پدر خانواده به درخواست مادر خانواده اتو را روشن کرده بود ، اما مادر حواسش به غذایش پرت شد .ناگهان صدای جیغ فرزند بلند شد و پدر و مادر بی توجه به کارشان هر دو به طرف کودک پریدند، اکنون کودک دستش سوخته و بشدت گریه می‌کند اما مادر و پدر سرگرم مشاجره با یکدیگر و انداختن تقصیر بر گردن دیگری!! دو روز بعد دست کودک رو به بهبود است اما مادر و پدر همچنان بایکدیگر قهرند!!

داستان فوق نمونه ای از صدها نوع مشاجراتی بود که گاهی بین همسران رخ می‌دهد به طوری که همسران از اصل مطلب بدور شده و تنها به دنبال مقصر می‌گردند .

همین مسئله و انداختن مداوم تقصیر برگردن دیگری نه تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه آتش آن را بیشتر می‌کند.

البته این مسئله فقط در بین همسران اتفاق نمی‌افتد در بسیاری از مشاجرات دو فرد به جای حل کردن موضوع و پی بردن به ریشه و سبب ایجاد مشکل تنها به فکر مقصر هستند و سرزنش کردن وی و در نتیجه به جز دلخوری و کدورت چیزی بدنبال ندارد، اینگونه است که  مسئله راکد باقی مانده و حل نمی‌شود.

اما مهم این است که فاعل را رها کرده و تنها به حل مشکل پرداخته شود. مهم این است که مقصر هر کس که باشد، اکنون اتفاق افتاده ، نباید ها باید شده پس بهتر است به جای کشمکش موضوع صورت گرفته را  با آرامش حل نمود.

اگر یاد بگیریم که برای رخداد اتفاقات به دنبال مقصر نباشیم و به جای توهین و کنایه ، سرزنش و بازخواست، موضوع را تجزیه تحلیل و نهایتاًحل نماییم مطمئناً به نتایج بهتری خواهیم رسید.

حتی اگر در مورد کاری مسبّب و مقصر عمل نیز مشخص بود بهتر است اصلاً به فکر سرزنش وی نباشید چون مطمئناً خود فرد با نظر  به پیامدهای ناخوشایند آن مسئله ، پی خواهد برد که مقصر است و قطعاً برای دفعه بعد با حواس جمع آن موضوع را انجام می‌دهد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۳۲
محمد حسن زاده

ده نکته مهم زندگی

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ب.ظ

1- اگر از گذشت ، صبر و بردباری در خود نشانی دارید به سراغ ازدواج بروید . زمانی برای شروع یک زندگی مشترک تصمیم بگیرید که از استقلال و توان کافی خود برای اداره یک خانواده جدید مطمئن هستید .

2- زمانی را برای ازدواج مطلوب بدانید که از خواست ها و نگرش های یکدیگر باخبرید و می دانید که هر دو هدفی مشترک را دنبال می کنید . برای رسیدن به این شناخت ، مدتی به یکدیگر فرصت دهید .

3- در این دنیای بزرگ هیچ دو نفری مانند هم نیستند . تفاوتهای بارز میان دو خواهر و یا دو برادر که هر دو زاده یک مادر و پدر هستند ، خود گویای این مسئله است . بنابراین مبنای تفاهم را معیارهای اصلی و اساسی برگزینید . توقف و ایستادن بر اصول فرعی یکدیگر چندان کمکی به بهبود روابط زناشویی نخواهد کرد.

4 - قبل از ازدواج به مسئله اعتیاد به طور جدی بیندیشید و از عدم اعتیاد همسرتان به هر گونه مواد مخدر ، اطمینان کامل حاصل کنید . نگذارید امید به ترک کردن و یا ترک دادن سبب شروع یک زندگی پُرمشکل شود .

5- برای داشتن زندگی خوب و توأم با آرامش ، به شیوه زندگی انتخابی خود عشق بورزید . چشم وهم چشمی ، حسادت و تجمل پرستی ، بار سنگین زندگی های امروز را از دوش هیچ زوج جوانی بر نداشته است . به راستی که کم کردن توقعات ، گنجینه ای بزرگ برای ساختن آینده یک زوج جوان است .

6- تجربه بارها و بارها ثابت کرده که زوجی موفق و سربلند هستند که در کشاکش زندگی در کنارهم ، یارهم هستند . در کنار هم در شادی ها می خندند و در سختی و رنج ها با هم به جنگ مشکلات می روند . اشتباهات یکدیگر را می بخشند و موفقیت های یکدیگر را جشن می گیرند ، براستی زن و شوهرهایی که به جای در کنار هم بودن ، مقابل یکدیگر می ایستند و زندگی می کنند ، نه زندگی ، که نبردی سخت می کنند .

7- به یاد بسپارید که گفتن کلمات محبت آمیز، ذکر محسنات یکدیگر و یادآوری اینکه همسرتان را دوست می دارید و به وجودش در کنارتان افتخار می کنید ، کلمات یا جملات مختص دوران آشنایی و اوایل ازدواج نیستند . انسانها نیاز به شنیدن مهر یکدیگر دارند ، آنچه در دل و ذهنتان می گذرد را صادقانه به زبان آورید که خود یکی از عوامل مهم در بقای زندگی زناشویی است.

8- بد نیست اگر بدانیم استفاده از تجربیات و نظریات دیگران مترادف با دخالت آنها در زندگی زناشویی ما نیست ؛ چه بهتر اگر تجربیات گذشتگانمان را سرمشق کنیم و خود کاشف شادی های دیگر باشیم .

9- اگر در برخی مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارید هرگز فرزندانتان را از آن مطلع نکنید . در مقابل فرزند، پدر و مادر عنصری واحد و جدایی ناپذیرند که حرفشان و قولشان یکی است.

10- دوستی سرلوحه بهترین نوع رابطه هاست که نه در شناسنامه و نه در هیچ جای دیگر ثبت نمی شود ، اما عمیق و بی پیرایه است . بهترین والدین همان‌هایی هستند که با فرزندانشان دوست و رفیق اند . بهترین زوجها نیز آنانی هستند که قبل از این که به یادشان بیاید که زن و شوهر یکدیگرند ، بدانند که دوست هم هستند . رابطه صمیمانه و خالصانه توأم با درک و حفظ احترام همدیگر ، شاید یکی دیگر از عوامل مهم تضمین کننده بقای یک زندگی است .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۴۳
محمد حسن زاده

احترام و محبت

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۴۹ ب.ظ

یکی از مباحثی که جایگاه بسیار مهمی در زندگی فردی و اجتماعی دارد مسئله احترام است .

احترام ،در تمام مراحل زندگی از کودکی گرفته تا پیر سالی  امری برجسته است .

فرد در طول زندگی با افراد مختلفی برخورد می‌کند و مطمئناً آنچه که از خود به یادگار می گذارد اخلاق و رفتار اوست.

بدیهی است که هر امری باید دو طرفه باشد و احترام هم استثنا نیست اما اگر فردی به این نتیجه برسد که احترامی نمی بیند این معنی را نمی دهد که وی هم کاری مشابه انجام دهد و در صدد تلافی بر آید. هر کس ارزش خود را تنها خودش تعیین می کند .مهم این است که در تمام شرایط همانی باشید که هستید نه آنچه که رفتار دیگران به شما القا می‌کند.

مهمترین احترام، احترام به والدین است که در قرآن نیز بارها سفارش شده . البته در زندگی مشترک نیز این امر دو برابر می شود چرا که احترام به والدین همسر نیز ضروریست.

اما مبحث مهم این است که گاهی افراد احترام و محبت را در هم می آمیزند و همین امر باعث ایجاد توقعات و انتظارات می شود .

گاهی فرد به کسی احترام نمی گذارد اما در موارد مختلف به وی محبت می‌کند و در نتیجه انتظار دارد که دیگران علاوه بر تشکر و قدردانی به او احترام گذاشته و درصدد جبران برآیند.

به طور مثال دامادی احترام خانواده همسر خود را نگه نمی‌دارد اما هرگاه که خانواده همسر خود را دعوت می‌کند هنگام پذیرایی سنگ تمام می‌گذارد! و یا عروسی به خانواده همسر خود بی احترامی می‌کند اما مثلاً هنگام بیماری یکی از اعضای خانواده همسر،  از وی پرستاری می‌کند .و یا فرزندی احترام پدر و مادرش را نگه نمی دارد اما هرگاه به دیدار آنها می‌رود دست پر است !

مطمئناً اگر کسی احترام را حفظ نکند و تنها محبت کند ، محبت خود را به دیده منت می‌گذارد و انتظار دارد که از وی سپاسگزاری هم شود ! در نتیجه احترامی که وجود ندارد پس محبتی هم دیده نمی شود .

بنابراین احترام از محبت مهم تر است زیرا گاهی فرد توان پرستاری ندارد یا پولی برای خرج کردن و هدیه خریدن  ندارد و یا وقت کافی برای دید و بازدید ندارد و یا نمی‌تواند بسیاری از کارها را انجام دهد اما به اطرافیان خود احترام می‌گذارد . مطمئناً این مسئله شیرین تر و به یاد ماندنی تر خواهد بود .

اما برای ارزشمند تر شدن و بهتر شدن روابط لازم است که محبت را چاشنی احترام خود کنید ، زیرا اینگونه است که بهترین جواب ها را از طرف مقابل دریافت خواهید کرد .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۹
محمد حسن زاده

عوامل و تأثیرات منفی در ازدواج

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ

در بسیاری از ازدواج ها با وجود تداوم ، ناسازگاری ها و زد و برخوردهایی وجود دارد که درست است که به طلاق ختم نمی شود اما گذران آن به مراتب سخت تر و بدتر از پدیده طلاق است . بسیاری از خانوده ها بسته به محیط خانوادگی ، وجود فرزندان ، عرف و شرایط حاکم، طلاق را که گاهی بهترین راه حل است انتخاب نمی کنند و تن به شرایطی میدهند که هم برای خودشان آزار دهنده است و هم برای فرزندان و اطرافیان.

اما در این مطلب تنها به ذکر عوامل و تاثیرات منفی که باعث شکست در ازدواج می شوند اکتفا می گردد که گاهاً پایه و اساس بسیاری از ناسازگاری های قبل از ازدواج می باشد طوری که  کمتر به آن توجه می شود.

شاید بتوان به جرأت گفت که بسیاری از اختلافات بعد از ازدواج از ناآگاهی های قبل از ازدواج سرچشمه می گیرد اما اکثر افراد این اختلافات را ناشی از مسائل و اتفاقات بعد از ازدواج می دانند.

در ذیل به ذکر چند نمونه عوامل و تاثیرات منفی  که باعث شکست در ازدواج می شوند می پردازم که البته اکثر آنها مربوط به مسائلی در قبل از ازدواج است که تاثیرات آن در بعد از ازدواج دیده می شود.

- عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اجتماعی (پیشتر در مورد این مسائل مطالبی عنوان گشت)

- عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده : زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار می کنند، معمولاً موفق تر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بوده اند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشته اند یا بیش از حد به این رابطه بها داده اند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شده اند به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتاً مشکل آفرین است علاقه مندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر می شود مشکل آفرین است.

- عدم آشنایی زوجها با فرایند های حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی .

- ازدواج قبل از 20 سالگی و یا پس از 30 سالگی

- زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.

- یکی یا هر دو شریک زندگی درصدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکی یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.

- زوجین دارای منظومه ای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.

- زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانواده های اصلی خود سکونت داشته باشند.

- زوجین از نظر مالی، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.

-زوجین قبل از یک دوره آشنایی 6 ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند .

- جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.

-زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.

-هر یک از زوجین با برادران، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.

- هریک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی کنند.

- الگوها در هر یک از خانواده های زوجین بی ثبات باشد.

- زوجین قبل از ازدواج با مخالفت شدید خانواده ها مواجه شده باشند.

- زوجین برای اجبار در ازدواجشان دست به فرار زده باشند.

- خانواده های زوجین با یکدیگر خصومت شدیدی داشته باشند.

- احترام رکن اصلی رفتارهای خانوادگی هر یک از زوجین نباشد.

-عدم اشتغال مرد درقبل از ازدواج

- و احساساتی برخورد کردن با مسائل گوناگون در قبل و بعد از ازدواج .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۰
محمد حسن زاده

خانم ها از آقایان ماهرانه سؤال کنید.

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ب.ظ
نحوه‌ی برخورد زن و صحبت کردن او

هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیّت آنها نقش قطعی دارد. گفت و گویی که پایان خوش دارد، نشانه‌ی صمیمیّت است. طرفین می‌‌دانند که چه می‌گویند و از هم صحبتی با یکدیگر لذّت می‌برند.

ولی متأسفانه بسیاری از زوج‌ها مهارت‌های لازم را برای گفتگو با یکدیگر ندارند و بی‌آنکه بخواهند گرفتار سوء‌تفاهم و دل سردی و کدورت می‌شوند.

به مرور سوء‌تفاهم‌ها روی هم انباشته می‌شود و آهنگ صحبت تغییر می‌کند و زن و شوهر ممکن است علیرغم حسن نیّت به بیراهه روند، و به جای صحبت نرم و ملایم با هم مشاجره کنند.

برای اجتناب از چنین وضعیتی، چند قانون ساده وجود دارد که با رعایت آنها می‌توانید گفت وگوی موثرتری داشته باشید:

1- با همسر خود هماهنگ شوید.

یعنی بدانید همسر شما از این گفت و گو چه منظوری دارد، او ممکن است به راهنمایی شما نیاز داشته باشد، یا این که فقط حمایت شما را بخواهد. اگر نسبت به اشاره‌ها و احساسات او حساس باشید، می‌توانید منظورش را دریابید و پاسخ مناسب بدهید.

2- با علاقه گوش دهید.

پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه وآله و سلم فرموده‌اند: «گوش دادن برادر به برادرش هرگاه با او سخن بگوید، از مردانگی است». (1) صحبت کردن و جواب نشنیدن مانند صحبت کردن با دیوار است. بنابراین با نشان دادن عکس‌العمل‌های مناسب مانند سرتکان دادن، نگاه کردن به گوینده، ابراز کلماتی نظیر: آره، اوهوم و ... نشان دهید که با تمام وجود به همسرتان گوش می‌‌دهید. به خصوص مردها باید به این نکته بیش‌تر توجه داشته باشند، زیرا آنها عادت دارند در سکوت به مطلبی گوش دهند و از ابراز عکس‌العمل غافل می‌شوند. این سکوت آنها بر زن‌ها گران می‌آید و تصور می‌کنند همسرشان گوش نمی‌‌دهد. بنابراین آقایان برای این که متهم به بی‌توجهی نشوند، باید بیش‌تر دقّت کنند!

3- از قطع صبحت اجتناب کنید.

اگر دایم صحبت همسرتان را قطع کنید، احتمالاً او فکر می‌کند شما به حرف‌هایش گوش نمی‌دهید و فقط می‌خواهید حرف خودتان را بزنید. (حتّی اگر شما چنین قصدی نداشته باشید) بنابراین همیشه تا پایان صحبت گوینده صبر کنید.

4- ماهرانه سوال کنید.

گاه یک سوال دقیق و حساب شده می‌تواند به گونه‌ای اعجاب‌انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند و یا یک پرش نابهنگام و طعنه‌آمیز از ادامه‌ی صحبت جلوگیری کند. به خصوص لحن پرخاشگرانه‌ی سوالات می‌تواند مسأله ساز شود.

مثلاً «چرا دیشب دیر آمدی؟» اصولاً سوالاتی که با «چرا» شروع می‌شود، می‌تواند اشکال‌ساز باشد زیرا مخاطب را در موضع دفاعی قرار می‌‌دهد و بی‌اعتمادی و سوءظن را تداعی می‌کند. برای اجتناب از این مشکلات، می‌توان سوال را طور دیگری مطرح کرد. مثلاً بپرسید: «مشکلی پیش آمد که دیر به منزل برگشتی؟»
5- هدف از صحبت و درخواست خود را از ابتدای صحبت مشخص کنید.

این مسأله برای مردها خیلی اهمیّت دارد. آنان دوست دارند بدانند هدف از صحبت چیست و این‌که از آن‌ها چه می‌خواهید. مردها هنگامی که بتوانند روی مکالمه تمرکز داشته باشند. بهتر می‌توانند ارتباط برقرار کنند. به همسرتان بگویید می‌خواهید راجع به چه موضوعی صحبت کنید، به چه نتیجه‌ای برسید و چه انتظاری از او دارید. صحبت‌ها نباید مبهم و نامفهوم و سربسته باشد.

مثلاً: «عزیزم می‌خواهم راجع به رابطه‌ی خودمان صحبت کنیم. بعد از این چند سال فکر می‌کنم وقتش رسیده که نکات قوّت و ضعف رابطه‌ی خود را ارزیابی کنیم. فکر می‌کنی نقاط ضعف و قوّت رابطه‌ی ما چیست؟»

مردی می‌گفت: «هنگامی که همسرم مستقیماً نمی‌گوید که از چه موردی ناراحت است و همه‌اش می‌خواهد به در بگوید تا دیوار بشنود، خیلی عصبانی می‌شوم. احساس می‌کنم مرا احمق می‌پندارد، یا این قدر ساده‌ام که مرا بازی می‌دهد. دوست دارم مستقیماً بگوید چه در سرش است».
6- به مردها فرصت بدهید تا در سکوت فکر کنند.

می‌توانید اطلاعات را با همسرتان در میان بگذارید و از او بپرسید آیا دوست دارد الآن راجع به آن صحبت کند یا ترجیح می‌ دهد فکر کند و بعداً جواب دهد. مردها معمولاً ترجیح می‌دهند در سکوت فکر کنند و بعد نتیجه‌ی پایانی را با شما در میان بگذارند، بنابراین تا وقتی به پاسخی نرسند، جواب نمی‌‌دهند. پس از آنها انتظار نداشته باشید فوراً جواب بدهند.(آنها نمی‌خواهند ترس از عدم اطمینان یا تردید خود را به شما نشان دهند) بنابراین از سکوت آنها ناراحت نشوید.

7- زبان یکدیگر را فرا بگیرید.

تعبیر و ترجمه‌ی مردان از کلمات و جملات مشابه تعبیر زن‌ها نیست. مردها به معنای لغوی و تحت اللفظی کلمات فکر می‌کنند. مثلاً اگر زن بگوید: «دیگر صبرم تمام شده» مرد فکر می‌کند واقعاً همه چیز تمام شده. یا درباره مادرشوهرتان بدگویی کنید نسبت به شما احساس بدی پیدا خواهد کرد. بنابراین هنگام بیان احساسات خود به یک مرد، از کلمات و واژه‌های دقیق‌تری استفاده کنید.

8- مردها را به «بی‌احساس بودن» متهم نکنید.

مردها به اندازه‌ی زن‌ها احساساتی هستند، ولی به احساسات شان دسترسی ندارند، یعنی بدون توجّه به احساس خود، سعی می‌کنند منطقی و استدلال‌گر باشند. حتّی وقتی با همسر خود صحبت می‌کنند، سعی می‌کنند تحلیلی و استدلالی صحبت کنند و از بحث در مورد احساسات طفره می‌روند، زیرا به این ترتیب شانس بیشتری برای برنده شدن دارند!

در این مواقع بهترین کاری که شما می‌توانید انجام دهید، این است که همسرتان را در آغوش بگیرید، یا او را نوازش کرده یا دست‌هایش را در دست بگیرید. به طور کلّی هر نوع تماس جسمانی محبت‌آمیز می‌تواند او را کمک کند تا راحت‌تر به دل و احساسات خود رجوع کند.

9- مردها نیاز به تحسین و حس برتری جویی دارند.

به آنها نشان دهید که ریاستشان را باور دارید و هوش و ذکاوت و قدرتشان را تحسین نمایید. سعی نکنید با آنها رقابت کنید. زیرا مردها بسیار رقابتی هستند و آمادگی آن را دارند که حتّی با همسر خود رقابت نمایند. بنابراین نگذارید چنین احساسی در آنها تولید شود.

10- هر زندگی و هر رابطه‌ای دو نفره بین زن و شوهر با رابطه دیگری متفاوت است و نمی توان در هر موقعیتی یک نوع رفتار داشت و بستگی به شرایط و موقعیتی دارد که در آن لحظه دو طرف در آن قرار گرفته اند و بستگی به میزان محبت نسبت به یکدیگر و درک از هم و رعایت حریم ها دارد اگر خدای ناخواسته بی احترامی و مسخره کردن و بی فایده و اهمیت گرفتن سخن یکدیگر بین یک زوج معمول شده باشد کار سخت تر شده و نیاز به برنامه ریزی و سعه صدر و صبر و تحمل بیشتر و نیاز دو طرف پیدا می کند . و باید این نکته را در نظر گرفت که در آن واحد مشکل برطرف نخواهد شد و نیاز به زمان دارد و چنانچه در این مسیر موفق نشدیم از گزینه هایی که براساس تفاهم دو طرف انتخاب شده اند استفاده کرد مثلاً رفتن نزد شخص ثالثی که مورد قبول دو طرف است و یا مشاور و مددکاری که در این زمینه تخصص لازم را دارد.

11- کلام آخر این که صبر و تحمل و استعانت از درگاه خداوند و پیروی از آداب اسلامی در روابط زناشویی می تواند حلّال بسیاری از مشکلات باشد و اگر سطح انتظارات را تا حدودی پایین بیاوریم و با خوش بینی به مسائل پیش رو نگاه متفاوت تری داشته باشیم آینده‌ای بهتر را خواهیم داشت . انشاءالله

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۹
محمد حسن زاده

آزمون وضعیت رابطه

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۸ ب.ظ

بسیاری از زوجها خیلی دیر متوجه گرفتاریها و مشکلات زندگیشان می شوند. اینقدر دیر که گاهی اوقات کار از کار گذشته است . برای توجیه این بی دقتی هم دلایل زیادی دارند که اکثراً ناخواسته بوده است .

بهتر است حداکثر هر 6 ماه یکبار ، زمانی را صرف کنید و به رابطه با همسرتان فکر کنید. البته اگر زمانهای کوتاه تری را در نظر بگیرید ، به عنوان مثال هر دو ماه یکبار، میتوانید قضاوتی دقیقتر در مورد زندگی مشترکتان داشته باشید. استفاده از پرسشنامه های مناسب و تست ها و آزمون ها در این مواقع می تواند کمک خوبی برای تشخیص مشکلات احتمالی باشد. آزمون زیر می تواند در این زمینه به شما کمک کند. قبل از پاسخگویی به آزمون بهتر است نکات زیر را در نظر داشته باشید.

* برای پاسخ گویی دقیق بهتر است مدت زمان مشخصی را در نظر داشته باشید. به عنوان مثال با توجه به اتفاقاتی که در طی 6 ماه گذشته برایتان اتفاق افتاده آزمون را پر کنید.

* آزمون را در زمان عصبانیت و بعد از مشاجرات با همسرتان پر نکنید. اگر دیشب سالگرد ازدواجتان بوده و شب بسیار خوشی را گذرانده اید، بهتر است آزمون را پر نکنید. به صورت کلی یادتان باشد، در زمان عصبانیت زیاد و یا خوشحالی زیاد قضاوت ما دقیق نبوده و معمولاً دچار سوگیری است .

* اگر صبح قبل از آنکه روز جدیدی را شروع کنید ، آزمون را پر کنید ، بهتر است . بعد از یک استراحت خوب و قبل از پیش آمدن اتفاقات تازه ، ذهن می تواند بی طرفانه تر قضاوت کند.

آزمون پیشنهادی برای تشخیص کیفیت زندگی مشترکتان

 

همیشه

اغلب

گاهی

کم

خیر

تصمیم گیری

1- با هم اختلاف نظر داریم .

2- همسرم عصبانی می شود.

3- من عصبانی می شوم .

4- تسلیم می شوم .

5- همسرم تسلیم می شود.

6- من حرفم را به کرسی می نشانم .

7- او حرفش را به کرسی می نشاند.

8- از تصمیم گیری می گذریم.

9- احساساتم جریحه دار می شود.

10 احساسات شوهرم جریحه دار میشود.

 

 

 

 

 

امور مالی

11- همسرم ولخرجی می کند.

12- همسرم خسیس است.

13- همسرم از خرج کردن من ناراحت است.

14- برنامه خاصی برای خرج ماهانه نداریم.

15- درباره پس انداز توافقی نداریم .

16- نمی فهمم که پولهایمان چه طور خرج می شود.

17- همسرم مخارجش را از من پنهان نگه می دارد.

18 در تغیین اولویت ها توافق نداریم .

19- نظرات من در خارج خانه اعمال نمی شود.

 

 

 

 

 

اوقات فراغت

20- به اندازه کافی اوقات فراغت مشترک نداریم.

21- همسرم بیشتر به سرگرمی ها ی خودش علاقه دارد.

22- همسرم از صرف وقت با من لذت نمی برد.

23- به برنامه هایی می پردازیم که من علاقه ندارم.

24- همسرم تعادلی در کار و تفریحش ندارد.

25- با همسرم درباره معنای خوش بودن اختلاف داریم

 

 

 

 

 

مسائل روانی

26- احساس میکنم نمی توانم مسائلم را با همسرم در میان بگذارم.

27- برایم مشکل است احساساتم را با همسرم در میان بگذارم .

28- نمی توانم خواسته ام را ابراز کنم .

29- حرفهای همسرم را باور نمیکنم .

30- می ترسم همسرم از شنیدن حرفهای من ناراحت شود.

31- همسرم حرفهای من را جدی نمی گیرد.

32- همسرم با من بد حرف میزند.

33- همسرم مایل نیست از خواسته های من مطلع شود.

34- می ترسم اگر اسرارم را با همسرم در میان بگذارم از آن بر ضد خود من استفاده کند.

35- اگر احساساتم را بروز دهم حتما بعدا پشیمان می شوم.

 

 

 

 

 

 بعد از پر کردن آزمون ، به پاسخ هایتان به ترتیب زیر نمره دهید:

همیشه: 4 ، اغلب: 3 ، گاهی اوقات: 2 ، به ندرت1 ، خیر: 0

اگر جمع نمرات شما بیشتر از 70 است یعنی برای بیش از نیمی از عبارات گزینه همیشه را انتخاب کرده اید، لازم است کمی تامل کنید. البته خیلی سریع ناامید نشوید و فکر نکنید که از اول انتخابتان در زندگی مشترک غلط بوده است، چرا که این موضوع می تواند دلایل دیگری هم داشته باشد . گاهی اوقات بدبینی ما اوضاع را خیلی بدتر از آنچه هست نشان می دهد.

اگر شما و همسرتان هر دو این آزمون را پر کنید، آن وقت قضاوت دقیقتری خواهید داشت. اگر پاسخهایتان با یکدیگر تفاوت بسیار زیادی دارد، احتمال وجود دارد خطاهای شناختی در یکی از شما زیاد است.در عین حال که گاهی اوقات فشار زندگی مثل استرس های شغلی و یا ابتلا به بیماری می تواند باعث تغییر در روحیه ما و نحوه پاسخگویی شود. اگر مبتلا به افسردگی هستید یادتان باشد که در این شرایط بالا بودن نمره به دست آمده اتفاق عجیبی نیست.

اگر نمرات بالا تنها مربوط به یکی از بخش هاست و در دیگر موارد نمراتتان متوسط و یا رو به پایین است ، احتمالاً خودتان و همسرتان می توانید مشکل پیش آمده را برطرف کنید. اما اگر در همه بخش ها نمره بالا است، به ویژه اگر بالای 100 است، بهتر است به مشاور مراجعه کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۸
محمد حسن زاده

چه کنیم که در همه حال عاشق همسرمان باشیم؟

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۷ ب.ظ
هیچ جواهرات گرانبهایی نمی‌تواند باعث شود که صورت یک زن آنچنان بدرخشد مگر معجزه عشق.

می‌توانیم خود را در آینه ببینیم و متوجه شویم که در دل ما چه می‌گذرد! چهره و چشمان ما حرف می‌زنند و هرگز هم دروغ نمی‌گویند. وقتی زن‌ها زن دیگری را ببینند قلب او را هم می‌بینند و انگار سال‌های سال است که او را می‌شناسند و می‌فهمند که آیا او در حسرت عشق است ویا محبوب و شریک زندگیش.
بسیاری از زنان و مردان در حسرت عشق به سر می‌برند ولی از آن خبر ندارند.

وقتی زن با یک مرد ازدواج می‌کند و به او علاقه دارد و در عین حال گرسنه عشق است، احساس امنیت، ارزش و ارتباط نمی‌کند و در درون خود خلأی حس می‌کند. اغلب زن‌ها این خلأ را با مشروبات الکلی، دخانیات، کار کردن (گاهی بیش از حد)، خرید کردن، مراقبت از دیگران، علاقه به غذا، علاقه افراطی به بعضی از اشیاء و گاهی مواد مخدر و ... جبران می‌کنند.
اما وقتی یک مرد مورد عشق و علاقه همسرش نیست، ممکن است یکی از این راهها را به عنوان راه دوم انتخاب کند. اغلب مردان رفتارهای دیگری را به عنوان راه اول انتخاب می‌کنند، که این به نوع خود، در روابط عاطفی، رفتاری غیر قابل جبران محسوب می‌شود.
حقیقت این است که اگر خودتان را دوست بدارید و مرتباً با مردم و اطرافیان خود در ارتباط باشید هم قلب شما با عشق تغذیه می‌شود، ولی آنچه من به آن اشاره می‌کنم در یک رابطه صمیمانه رخ می‌دهد و اگر بخواهید پیوند شما محکم شود باید عشق را در رابطه خود جاری کنید. وقتی قلب خود را با عشق همسرتان تغذیه می‌کنید سرشار از هیجان و تازه می‌شود، اما وقتی آن را از عشق محروم کنید عشق و شور و اشتیاق از بین می‌رود.
وقتی از نظر احساسی همسرتان را گرسنگی می‌دهید، او بد اخلاق، کم حوصله، پرخاشگر و بسیار حساس می‌شود. در حقیقت او را به کسی تبدیل می‌کنید که بیشترین تنفر را از شما دارد وشما نیز بیشترین تنفر را از او دارید!!
نکاتی که سبب محرومیت از عشق می‌شود:
فاصله گیری احساسی
انتقاد
لاس زدن با دیگران
غفلت کردن از همسر
سخت کار کردن
رنجش داشتن و تلنبار کردن رنجشها
منزوی بودن و صحبت نکردن
مقصر دانستن همسر
نکاتی که عشق را تغذیه می‌کنند:
برقراری ارتباط
تحسین
وفاداری
قدردانی
با هم وقت گذراندن
تشریح کردن مشکلات
تماس گرفتن و گروهی عمل کردن

همه ما قسمت بزرگ عادات عشقی خود را از پدر و مادر خود یاد گرفته‌ایم، یعنی آن عادات از تماشای رفتار پدر و مادرمان و ارتباط با آنها بدست آمده است. این اولین دلیلی است که ما بدون آنکه بدانیم همسر خود را از عشق محروم می‌کنیم. هیچکس به ما اهمیت احساسات را به همان روشی که بچه‌ها را با گیاهان یا هر چیز دیگر آشنایی می‌دهیم یاد نداده است. حتی اگر اهمیت این مسئله را هم بفهمیم، احتمالاً نمی‌دانیم چطور این کار را بکنیم.

دومین دلیل آن است که شاید به عنوان یک کودک از عشق محروم بوده ایم. اگر یاد گرفته ایم که با کمی عشق زندگی کنیم به همسرمان هم یک ذره از آن را می‌دهیم چون نمی‌دانیم چطور عشق بیشتری بدهیم. سومین دلیل اینکه بعضی‌ها همسر خود را از عشق و محبت محروم می‌کنند تا به نوعی اعمال قدرت کنند. شما احساس می‌کنید برای آنکه همسرتان را تنبیه کنید باید او را از محبت خودتان محروم کنید. وقتی به میل شما رفتار می‌کند به او محبت می‌کنید وقتی هم نه، بدون جستجوی دلیل از او فاصله می‌گیرید. این طرز رفتار نه تنها سالم نیست بلکه از آن نتیجه ای هم نمی‌گیرید. نهایتاً زن یا مردی که به این شکل با او رفتار شود خسته می‌شود و شما را ترک می‌کند!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۷
محمد حسن زاده

چگونه عزیز هم باشیم؟

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۳ ب.ظ

چگونه عزیزهم باشیم؟ همه زن‌ها و مردها دوست دارند برای همسرانشان عزیز باشند و عزیز بمانند. از ابتدای زندگی، حفظ این عزت و افزایش آن می‌تواند به استحکام زندگی کمک کند، اما بسیاری از زن‌ها و مردها با اشتباهات کوچک و بزرگ، عزت خود را در زندگی زناشویی زیر سوال می‌برند و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می‌کنند. رعایت بعضی مسائل و دقت به برخی نکات می‌تواند شما و همسرتان را برای هم عزیز نگه دارد و حتی در طول زندگی عزیزتر کند. برای این که این نکات را بدانید، به یاد آوری و توضیح آنها می‌پردازیم.


برای این‌که عزیز همسرتان باشید

همیشه صادق باشید. صداقت شما هیچ وقت از یاد همسرتان نخواهد رفت و بی‌صداقتی نیز براحتی می‌تواند اعتماد همسرتان را از شما سلب کند و او را به شما بدبین کند و همین باعث از بین رفتن عزت شما شود.

بر اعصاب خود مسلط باشید. موقع عصبانیت ممکن است متوجه رفتار و گفتار خود نباشید و حرفی بزنید که همسرتان را ناراحت کند و برنجد. شاید عصبانیتش بعد از مدتی فروکش کند و شما آن را فراموش کنید، ولی همسرتان هیچ وقت حرف‌هایی را که شما در عصبانیت به او گفته‌اید از یاد نمی‌برد. زود از کوره در نروید. افرادی که زود عصبانی می‌شوند، برای اطرافیانشان خسته‌کننده‌اند چون در پی هر گفتار و رفتاری باید منتظر عصبانیت شما باشند و این واقعا زجر آور است که کسی دائما از دست همه عصبانی باشد و با هر چیز کوچکی از کوره در رود.

نقاط مثبت را هم ببینید و بدبین نباشید. وقتی همیشه به ایرادهایی که همسرتان دارد فکر کنید، روز به روز بیشتر از او دور می‌شوید، اما اگر همیشه به نقاط مثبت او بیندیشید آن‌وقت هر روز بیشتر از دیروز برایتان عزیز می‌شود.

در رفتارتان با دیگران دقت کنید. به بزرگترها احترام بگذارید و با دوستانتان زیاده‌روی نکنید و در روابطتان حساسیت‌های همسرتان را در نظر داشته باشید و او را با یک رفتار نابه‌جا در جمع نرنجانید.

نشاط خود را حفظ کنید و همیشه خسته و افسرده نباشید. بعضی افراد همین که به همسر خود می‌رسند فکر می‌کنند باید ناله کنند و خسته باشند. شور و نشاط باعث می‌شود که همسرتان در کنار شما احساس شادی کند، اگر روزی در کنارش نباشید، جایتان خالی می‌باشد. اما اگر دائم ابراز افسردگی کنید، هر کسی در کنار شما احساس دلمردگی می‌کند.

هیچ‌گاه برای کارها و گذشت‌هایی که در زندگی کرده‌اید، سر همدیگر منت نگذارید. هر کاری کرده‌اید برای زندگی خودتان بوده و خودتان خواسته‌اید، پس بامنت آن را بی‌ارزش نکنید.

به همدیگر احترام بگذارید. خیلی اوقات از بین رفتن عزت همسران در دید همدیگر به خاطر از بین رفتن حریم‌ها بین آنهاست. سعی کنید همیشه ادب و احترام را در قبال هم رعایت کنید تا قبح توهین و بی‌احترامی بین شما از بین نرود و همیشه همدیگر را محترم بشمارید. این مورد شامل خانواده همسرتان هم می‌شود.

با هم به سفر بروید . از هیجان زندگی غافل نشوید و روزهای شادی را با هم بگذرانید.

زن‌ها بخوانند

هر زنی که می‌خواهد برای همسرش عزیز بماند، باید به برخی نکات اهمیت بدهد مثل این‌که، به ظاهر خود اهمیت بدهد و همیشه لباس مناسب بپوشد. تشخیص ظاهر مناسب برای هر مکان کار سختی نیست و شما می‌توانید با توجه به حساسیت‌ها و نظرات همسرتان در این مورد، آنها را پیدا کنید.

خوب آشپزی کنید. شاید بعضی از زن‌ها آشپزی را دوست نداشته باشند و آن را وظیفه خود ندانند، اما تقریبا بیشتر مردها از همسر خود انتظار دارند یک غذای خوب برای آنها تهیه کند.

خانه را مرتب و آرام نگه دارید. این به معنی کار کردن همیشگی شما در خانه نیست، بلکه صحبت از جو خانه است که ظاهر مرتب نیز به آرامش آن کمک می‌کند. خانه مرتب و آرام خانه‌ای است که یک مدیر خوب آن را اداره می‌کند. مثلا حواستان باشد که مایحتاج خانه تکمیل باشد، جو خانه را از تشنج به دور نگه دارید و فضای خانه را آرامش‌بخش بچینید.

به حرف همسر خود گوش دهید. کمتر با او سرسختانه مخالفت کنید. دقت کنید که منظور ما، فراموش کردن دیدگاه‌ها و نظرات خودتان نیست بلکه ابراز آنها به نحوی است که همسر شما فکر نکند شما حرف او را زیر پا گذاشته‌اید، مخالفت‌های یکباره، اکثر مردها را عصبانی می‌کند، در حالی که وقتی به حرف آنها گوش می‌دهید لذت می‌برند. در این مورد زیاده روی هم نکنید. منطقی و معقول مطیع همسر خود باشید.

همیشه یک پله پایین تر از همسر خود قرار بگیرید. این به معنی احترام شما به اوست، نه حقیر کردن خودتان. غرور خود را در برابر شوهرتان از بین نبرید و نشکنید، بلکه آن را نادیده بگیرید. اگر مردی حس کند زنش تصمیم‌گیرنده و گرداننده زندگی است، انگیزه خود را برای زندگی زناشویی از دست می‌دهد. این کار باعث می‌شود که مرد خانواده احساس مسوولیت نکند، اما وقتی شما بعضی کارها و تصمیمات را به عهده او بگذارید، خود را مسوول درست انجام دادن آنها می‌داند، اما اگر مدام توانایی‌های خود را بالاتر بدانید و به او بگویید که تو نمی‌توانی، علاوه بر بیشتر کردن بار مسوولیت‌های خود، انگیزه او را هم از زندگی گرفته‌اید.

اگر در کارهای خانه از شوهرتان کمک می‌خواهید، کارهایی را که دوست دارد به او بدهید و تقسیم کار کنید. دستور ندهید و ایراد نگیرید. او را به کمک کردن تشویق کنید نه این که با رفتارتان او را از کمک کردن در خانه زده کنید.

مردها بخوانند

اگر می‌خواهید همیشه برای همسر خود عزیز بمانید این نکات را فراموش نکنید:

زن‌ها سرشار از احساساتند و اگر مردی بتواند قلب همسرش را همیشه راضی نگه دارد می‌تواند همیشه برای او عزیز بماند و راضی شدن قلب با اهمیت دادن به احساسات زن اتفاق می‌افتد. استفاده از کلام محبت‌آمیز و هر چیزی که نشان دهد شما به او علاقه‌مندید، محبت واقعی و پرهیز از افراط و تفریط، می‌تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد.

از او به خاطر کارهایی که می‌کند قدردانی کنید، چون حتی اگر همسرتان فقط خانه‌دار باشد، کار مهم و سختی انجام می‌دهد آن هم بدون تعطیلی و وقفه. تنها با قدردانی شماست که خستگی از تنش در می‌آید.از نظر مالی به او اهمیت بدهید و همیشه مبلغی را برای خود او در نظر بگیرید. حتی اگر خودش درآمد دارد، وظیفه شما حکم می‌کند او را تامین کنید. یادتان باشد که خرج خانه برای خانه است نه همسرتان، پس او را هم مهم بدانید و از نظر مالی به او اهمیت بدهید.

گاهی به او نیز مرخصی دهید و کارهای خانه را خودتان انجام دهید. این کار 2 حسن دارد؛ اول این‌که همسرتان استراحت می‌کند و دوم این‌که شما می‌فهمید همسرتان روزانه چه کارهایی در خانه انجام می‌دهد و قدر یکدیگر را بیشتر می‌دانید.

هرگز داد نکشید و تحقیر نکنید. مهربانی و نرم سخن گفتن آنچنان در دل زنان نفوذ می‌کند که تاثیرش هزاران برابر فریاد کشیدن است و برعکس، داد و فریاد و تحقیرکردن، آنچنان شما را از چشم همسرتان می‌اندازد که اگر بدانید دیگر داد نمی‌کشید.

اگر همسرتان همه این نکات را رعایت کند، در چشم شما عزیزتر نخواهد شد؟ پس مطمئن باشید او هم مثل شما فکر می‌کند و دوست دارد شما نیز این موارد را رعایت کنید. زندگی باعزت و احترام همیشه پایدار و مقاوم خواهد ماند.

و اگر فکر می کنید دیگر دیر است اشتباه می کنید با دقت امتحان کنید و مطمئن باشید که در عرض چند روز و سریع جواب نمی دهد.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۳
محمد حسن زاده

سبک زندگی

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ب.ظ

لحاظ فرهنگی هر خانواده ای قوانین و شرایط خاص خودش را دارد این بدان معناست که گاهی دو خانواده از لحاظ فرهنگی و تفاوت فرهنگی کاملا مشابه هم هستند و هماهنگی فرهنگی دارند و مشکلی ندارند و عروس و داماد تمام شرایط  و فرهنگی را دارند اما وقتی وارد زندگی هم می‌شوند به مسائلی بر خورد می‌کنند که  روبرو شدن با آنها برایشان بسیار سخت است و زمان می‌برد که بتوانند به شرایط هم عادت کنند. چرا که دو طرف با همین فرهنگ خانوادگی بزرگ شده‌اند و دل کندن از آن برای هر کدام سخت است. از این موضوع به عنوان سبک زندگی فردی نامبرده می‌شود.

 گاهی ممکن است عروس با مواجه شدن با خانواده داماد و رفتارهای خاص آنها که قطعاً برای آنها مرسوم شده و مسئله خاصی نیست، نتواند کنار بیاید و حتی سعی کند که بخواهد آن را تغییر بدهد . همین‌طور در خصوص خانواده شوهر، ممکن است آنها رفتارهایی را از عروس خود ببیند که برایشان نا مأنوس باشد و درصدد مقابله با آن نیز برآیند!

اما باید دانست که هیچ کدام از طرفین نمی‌توانند خلق و خو و فرهنگ ذاتی را که در تار و پود زندگی عجین شده را تغییر دهند و درصدد از بین بردن آن باشند! بنابراین باید یا خودشان را به شرایط وفق دهند و یا با آن کنار بیایند. راه وفق هم به این معنی نیست که فرد خودش را مثل آنها کند . نه ، بلکه باید راه حلی که می‌تواند از اثرات مخرب آن سبک در زندگی زوج یا خانواده‌ها بکاهد!

 ممکن است کسی که از خارج به این خانواده پیوسته در ابتدا دچار بحران شود و نتواند رفتارهای متقابل را هضم کند . اما این موضوع کم کم با گذشت زمان، و درک شرایط خاص هر خانواده حل می‌شود. در ذیل به چند نمونه از این امر می‌پردازم تا بهتر تفهیم شود:

+ مثلاً گاهی در یک خانواده به فرزندان اهمیت بیشتری داده می شود و به اصلاح فرزند سالاریست اما در یک خانواده دیگر این اهمیت کمتر است و فرزند در جایگاههای بعدیست.

+ گاهی در یک خانواده همه همدیگر را با خانم و آقا صدا می‌زنند و در یک خانواده همچین امری مرسوم نیست.

+ گاهی در یک خانواده همه با هم خودمونی هستند اما در خانواده‌‌‌ای دیگر رابطه‌ها کنترل شده است.

+ گاهی در یک خانواده فحش و ناسزا همچون گفتن جوک و حرف‌های روزمره است اما در خانواده دیگر اصلاً فحش معنایی ندارد .

+ در بعضی خانواده‌ها پدر نقش پررنگی را دارد و در بعضی خانواده‌ها مادر و بعضی هم فرزندان.

+ در بعضی خانواده‌ها مادر یا پدر بسیار دلسوز فرزندانش است و همه کاری برای آنها می‌کند از هر فداکاری و جانگذشتگی دریغ نمی‌کند  اما در بعضی خانواده‌ها این امر تعریف نشده و مادر و گاهی پدر  اهمیت زیادی به زندگی فرزندانش نمی‌دهد.

+در بعضی خانواده‌ها رقص و شادی ، کشیدن قلیون و مواد مخدر استفاده از مشروبات الکلی و ... در مجالس بزم و مهمونی‌ها متداول است اما در بعضی خانواده‌ها این امربسیار منفور است.

+ در بعضی خانواده‌ها پدر و مادر همیشه در حال بحث و جنگ و دعوا و کتک کاری بوده‌اند اما در بعضی خانواده‌ها پدر و مادر همیشه عاشق هم بوده‌اند و دعوای خانوادگی نقشی نداشته. مشخص است که فرزندان گروه اول عصبی هستند و فرزندان گروه دوم آرامش دارند و نمی‌دانند عصبی بودن یعنی چه!

+ در بعضی خانواده‌ها مادر و پدر تمام سعی خود را برای تربیت فرزندان به کار برده‌اند و به اصطلاح برای فرزندانشان وقت گذاشته‌اند اما در بعضی خانواده‌ها فرزندان به حال خود رها شده و فقط نیازهای اولیه و ثانویه آنها برطرف شده و فرزندان با محیط اجتماعی بزرگ شده‌اند.

+ در بعضی خانواده‌ها آزادی معنای خاص خودش را داشته اما در بعضی خانواده‌ها آزادی و رفتار با افراد فامیل و دیگران هیچ حد و مرزی ندارد.

+ حتی نحوه پوشش افراد در یک خانواده تعریف شده است و اصلاً مادر یا دختران آزاد نمی‌گردند اما در یک خانواده دختران و مادر همه نوع پوششی را جلوی افراد دیگر خانواده دارند و حد و مرزی ندارند و به اصطلاح راحتند.

+ در بعضی خانواده‌ها احترام  به پدر و مادر و خواهر و برادر جایگاه خاصی دارد اما در بعضی    خانواده‌ها این امر اهمیتی ندارد.

 + در بعضی خانواده‌ها پدر همیشه کمک‌رسان مادر بوده و کارهای منزل را انجام می‌داده اما در بعضی خانواده‌ها پدر دست به سیاه و سفید نمی‌زده است.

 این امور و مسائل دیگر همگی نشات گرفته از فرهنگ خاص یک خانواده است که در هر خانواده‌ای متفاوت است.

طبعاً هر کسی با هر خانواده‌ای که باشد به همان سبک زندگی عادت کرده و از همان زمان که پا به این دنیا گزارده است با این شرایط بزرگ شده و مشخص است که وقتی وارد زندگی جدید می‌شود یا فرد جدیدی به زندگیشان وارد می‌شود این موضوعات برایش نامأنوس است و کنار آمدن با آن بسیار سخت است. حتی گاهی افرادی که طاقت کمی دارند نمی‌توانند این شرایط را تحمل کنند و از آن شرایط دل می‌کنند! گاهی این مشکلات برای عروس خانواده است و گاهی هم عروس برای خانواده شوهر عجیب و دور از منظر است. و تنها راه حل این است که از این مسائل فرار نکنیم و طوری با این مسائل کنار بیاییم که نه هویت خود را تغییر دهیم و نه هویت فرد مقابل را چون امری بعید است. منظور از کنار آمدن و وفق دادن  این است که کم کم از شدت و حدّت مسئله اول از همه برای خودمان و بعد برای فرد یا افراد مقابل بکاهیم. متاسفانه بعضی از مسائل از اصول خود دور هستند و کمی کنار آمدن با آن سخت است اما هرگز نباید اجازه داد که خللی در زندگی ایجاد کنند زیرا به مرور زمان این موضوعات شکل دیگری پیدا کرده و زمانی می‌رسد که خواهید دید این موضوعات نقش پررنگی را در زندگی شما ندارند!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۴۸
محمد حسن زاده

رابطه عروس و مادرشوهر

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ب.ظ

در مبحث قبل اشاره هایی در خصوص رابطه عروس و مادر شوهر کردم در این مبحث نیز سعی دارم چند نمونه دیگر بیان کنم .

همانطور که گفتم بسیاری از روابط سوء ای که بین مادر شوهر و عروس پیش می آید سوءتفاهم است. یعنی آنکه نه عروس و نه مادر شوهر منظور خاصی از یک برخورد را ندارند اما طرف مقابل،  رفتار فرد مقابلش را از روی منظور می گیرد . و البته این دلیلی است که باعث می شود هر دو طرف مثلا گاهی  به خود بگویند من عروس خوبی هستم یا مادر شوهر خوبی هستم اما از دید نفر مقابل این امر عجیب به نظر آید! اگر زمانی این جمله را شنیدید یا گفتید بدانید که 90% مشکلات شما با مادر شوهر یا عروستان سوء تفاهم است!

چندین مثال را ذکر می کنم : مثلا عروس وقتی در دوران عقد بیرون می رود یکی از افراد خانواده داماد همراهشان می آید ! عروس آن فرد را مزاحم می بینید و هی نهیب می زند که من آرزو دارم با شوهرم تنها باشم اما آنها یا نمی فهمند یا از عمد این کار را می کنند!  اما خانواده شوهر برعکس فکر می کنند که مثلا حالا که شما دوتا (عروس و داماد) دارید بیرون می روید چه می شود ما هم با هم باشیم و دسته جمعی با هم بیرون برویم! یعنی خود را مزاحم نمی دانند و البته اگر عروس مخالفت کند آن را بی مهری و بدجنسی عروس می پندارند . در صورتیکه شاید فقط عقاید و دید هر دو فرد به این موضوع متفاوت است و اصلا بدجنسی وجود ندارد . هر دو طرف این کار را حق خود می دانند بدون آنکه بخواهند شرایط فرد مقابل را در نظر بگیرند و طرف مقابل را درک کنند!

مثال دوم این است که مثلا مادر شوهر به خانه عروس می آید، به سر یخچال عروس می رود ! یا مثلا در اتاقهای عروس قدم بر می دارد یا گاهی نظر شخصی خود را در خصوص چینش خانه با عروس در میان می گذارد! البته من نمی گویم این عمل خوبی است ولی گاهی این عمل در نظر عروس فضولی محسوب می شود. در صورتیکه ممکن است همین امر از دید مادر شوهر اینگونه نباشد ! شاید مادر شوهر با این کار میخواهد حس همکاری ، راحتی و خودمونی بودن کند. همین مادر شوهر مطمئناً در خانه دخترش هم همین کارها را انجام می دهد و فقط منوط به عروس نمی شود. برعکس گاهی عروس ها گله دارند که مادر شوهر اصلا کار به زندگی پسرش ندارد حتی گاهی در یخچال را باز نمی کند که ببیند پسرشان چقدر در یخچالشان مواد غذایی است تا اگر خالی باشد کمکی به عروس و پسرشان کنند! من خودم به شخصه اینها را از یک عروس شنیدم !

مثال سوم این است که مثلا گاهی مادر شوهر از عروس سوال می پرسد که چه می خوردید؟ چه می پوشید؟ کجا می روید ؟ چرا نرفتید؟ میزان درآمدتان چقدر است؟ خانواده  چه کار می کند؟ خودت روزها را چگونه می گذرانی ؟ و سوالاتی از این قبیل . باز هم این امر همچون مورد فوق گاهی مصداق فضولی نمی گیرد. فضولی یا دخالت چندین مفهوم دارد. گاهی مادر شوهر منظور خاصی ندارد و فقط سوالات معمول روزانه را که حتی از دخترش هم می پرسد از عروس سوال می کند. این را بدانید عروس و مادر شوهر حرفهای مشترک ندارند چون سن هر دو آنها متفاوت است و این کاملا قابل درک است. اگر مادر شوهر سوالاتی را می پرسد شاید هدفی دارد و این هدف صرفا فضولی نیست. اصلا گاهی هدفی هم ندارد و فقط برای گذران وقت و مکالمه می پرسد. فرد فضول فردی است که می خواهد تمام هم و غم زندگی کسی را بداند و آنقدر برایش جذاب است که یا آن را همه جا جار می زند و یا  در مورد مسائلی که به دردش نمی خورد  پرس و جو می کند و نه برای بهبود شرایط قدم بر می دارد و نه حداقل غصه زندگی طرف را می خورد و دردی را دوا می کند!

مطمئن باشید اگر کسی فضولی کند به نوعی دست به تخریب هم می زند یا اگر مسئله ای را دانست هیچ عکس العملی برای بهبود آن انجام نمی دهد بدتر دو بهم زنی هم می کند. شاید مادر شوهر از اینکه از عروسش بپرسد کجا بودید یا چکار کردید صرفا نگرانی باشد و فضولی نباشد . شاید از اینکه می پرسد چه می خورید و چه می پوشید دانستن سطح زندگی و گاها کمک باشد نه اینکه تازه دلش خوش بشود و ذوق کند که مثلا پسرش نان شب ندارد یا عروسش لباس کهنه می پوشد و یا نوه اش لاغر شده است! یا چرا عروس هی بیرون می رود . چرا بیرون رفتن خود را کنسل می کند و ....

متاسفانه عروس ها و مادر شوهر ها همه رفتارهای طرف مقابل را زیر ذره بین قرار می دهند اما اگر یکم به رفتاری که خودشان با دختر یا مادرشان دارند توجه کنند خواهند دید که حتی این رفتارها گاهاً با مادر خود یا دختر خود به مراتب بدتر و وخیم تر است اما نادیده گرفته می شود. مثلا از این قبیل سوالات روزانه با مادر یا دختر چندین بار رد و بدل می شود.

این را مطمئن باشید هم مادر ها موفقیت فرزندانشان را می خواهند. هم دخترها موفقیت شوهرهایشان را!  هیچ مادری از زندگی بد فرزندش خوشحال نمی شود و ذوق نمی کند . و هیچ عروسی هم از خراب کردن زندگی شوهرش و مخصوصا خودش راضی !  اگر از همان اول پایه های ازدواج محکم باشد و هر دو طرف حد و مرز خود را بدانند و سعی کنند کمتر سوءتفاهم برای فرد مقابل ایجاد کنند و هر کسی سعی کند سطح سوء ظن خود را پایین بیاورد و رفتار طرف مقابل را زیر ذره بین قرار ندهد و انگیزه ها و افکار طرف مقابل را درک کند مطمئنا هیچ مشکلی به وجود نمی آید.

عروس ها باید در هر شرایط احترام بزرگتر خود را حفظ کنند و مادر شوهر ها نیز باید شرایط عروس را درک کنند . این مسئله نیز اهمیت دارد که هر فردی در زندگی شخصی خود شرایط خاص مربوط به خود را دارد که ممکن است در رابطه با زندگی فرد دیگر این امر در تضاد باشد.این موضوع در ازدواجهای غریبه به مراتب بیشتر است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۴۸
محمد حسن زاده